بـــــــــــــــاور هـــای جــــــــــــــــــــــــم



سرکار خانم زهرا اربابی معاون نیروی انسانی استان به معاون معاونت ریاست جمهوری ارتقاء یافت!!!


_اخبار مدیریتی در استان سیستان و بلوچستان هرگز تمامی ندارد؟چرا؟؟؟
_چرا قدرت به مزاق عده ای انقدر شیرین است؟ رند ی میگفت خدا را شکر کنیم که دیگر از این واژه خانه خراب کن کسی استفاده نمیکند؟پرسیدم کدام یک؟گفت:به هر کسی گفتیم کجا میروی گفت: احساس تکلیف میکنم بروم مجلس!!گفتم خب بعد؟ گفت هیچی!خدا پدر را بیامرزد که این واژه ی عوام فریب را از بیخ و بن بی آبرو کرد!!
_ میگو یند قدرت دندان طمع دارد! پرسیدم کدام دندان؟ گفت دندان سی و پنجم! بعد گفت: میدانی وقتی این دندان فاسد شد آنقدر ریشه میزند که نیاز به جراحی دارد، اما جراح متاسفانه اهل ریسک نیست. گفتم چه باید کرد؟ گفت: دندان طمع قدرت را فقط مسکنی به نام شیرینی آرام میکند!!!
_چون نه در آغاز بکارگیری یک مدیر دولتی انتصابش مبتنی بر قانون و چارت سازمانی مشخص و در راستای منافع مردم و نیازهای ملی امنیتی منطقه انجام می شود، نه در ورود مدیران به حوزه تصمیم !!مسائلی که در بسیاری ازکشورها از اصول مدیریت هستند و از جمله در نظر گرفتن منافع مردم آینده افراد جامعه و . سهم ایندگان ازثروت وحفظ محیط زیست  مورد نظر قرارمیگیرد.در پایان کار یک مدیر کل یا معاون و حتی استاندار هم روی عملکرد وی ارزش باور و اعتماد افکار عمومی قیمت گذاری میشود، ولی با انچه در این منطقه روبرو هستیم  مبنایی برای تامین اینگونه نگرانی های جامعه ای بدور مانده از چرخه ی توسعه دیده نمی شود و مهمتر از همه توسعه انسانی وارتقاسطح اگاهی ودانائ گذشته از دولتهاکسانی که از جنس همین مردم هستند وباعبور ازشانه های همین مردم بقدرت وصل شده اند در افکار وخردشان محلی ندارد!!!  بنا براین از دولتها که درایند روند هستند چه انتظاری میتوان داشت ؟؟     و در این فرایندبا فرضی صادقانه اقدام به شفاف سازی خدمت مدیری که از همین سامان است  و بعد از سالها به مقام بالاتری ارتقا یافته کارنامه  وی چرا باید به مردم ارائه شود؟؟اما مگر میشود قوانین نانوشته حقوق عمومی انسانهارا درجوامع بشری نادیده گرفت ؟
_طبق یک بدعت زشت وقتی سخن از رفتن یک مدیر از استان میگردد چنان که با کرسی خانم اربابی دچار چنین معضلی شده ایم، در هیچ کجای کشور شما نمیتوانید شاهد    چنین جلب توجهی ظاهرا پنهانی برای رقابت  باشید.؟
این داستان که برای نگارنده اوهام است از این قرار میباشد. لیدری در پیش، و قراولان در پس او، به دنبال سرای این آن با نفوذ و باز یکی در پیش قراولان همه انکارد شده واتو کشیده  برای صرف کردن فعل بله قربان، تملق، لبخند ژوکند گردن شکسته در آستانه مجلس و به دنبال سرای نمایندگان استان.!!! در اینجا گروهی به دنبال نمایندگان اهل سنت و گروهی در دیدار با نمایندگان اهل تشیع و احتمالا گروهی دیگر هم  با یک آلترناتیو لیسانس مدیریت و یاکشاورزی به دنبال آشنایان صاحب منصب و یا نفوذ در دولت و جالب است که  انهاچیزی نمیخواهند جز امضاء آقای نماینده!!! البته استاندار هم اصولا بدون انگیزه به دنبال افرادی از هیات دولت است ، چون میداند که کسی رغبتی به کاندیدا های او نخواهد داشت این به معنای آغازی برای آنها که دستی در قدرت دارند و نفوذی و مدافعی در حاشیه دولت و سرای نمایندگان مجلس استان ،در اینجا اندیشه ی استاندار ابدا مورد توجه نیست نه در بالا و نه در وسط چرا که هر گروهی بدنبال جای دادن مهره خود در کرسی خالی میباشد،جای تاسف است لذا در این سهم خواهی که در سایه ی قدرت اعمال میشود به هیچ وجهی نه در گذشته و نه  امروز شخصیت،ضرفیت،تخصص،وتبهر  مهم نبوده است بماند که ما مردم واز جمله این قلم   به دنبال تخصص    اکادامیک آزمون تجربه، مسائل اخلاقی ضرفیت های روحی و روانی فرد مورد نظر طبق آنچه امروز در بلاد غیر مذهبی و شاید کفر شاهد آن هستیم باشیم. صدای ان رند کذایئ هنوز در گوشم زنگ میزند که میگفت: آنها مثل ما مسلمانان از رعیت نمیترسند!!! ولی چگونه میشود یک لیسانس حسابداری از راه نرسیده به یکباره بشود مدیر عامل یک بانک ؟؟اخردر کجای دنیا دیده اید یک شطرنج باز تمام مهره هایش سرباز باشد برنده هم بشود!!انوقت مدام فریاد براوریم که بدنبال ابزاری برای رفع محرمیت ،فقر،بیکاری،فحشا،ساماندهی کودکان کار،ن بی سرپرست،ن خیابانی ومبارزه بی امان با فسادواختلاسهای پی در پی هستیمکلید معروف دولت شاه کلید هم که باشد فقط میتواند قفلهای معمولی راباز کند نه قفل های رمز داررا       {  این نگاه اقای ترکان راچگونه باید هزم کرد؟ مردم استان مستحق چنین انتصابی در منطقه ازاد نبودند}
_نمونه بارز آن حرکت مقتدرانه و با تمام قدرت آقای ترکان است که بر حسب تجربه گرانی که دارد و در این بین خیلی زود عصبانی هم میشود، خود دست یک جوان بی تجربه را میگیرد و در راس یکی از مهمترین مناطق آزاد  تجاری کشور میگذارد چرا؟ چون او نمیتواند فرمانبر کسی و احتمالا قانون جز صاحب خیر جناب ترکان باشد!!! ایا کسیکه امروز در راس منطقه ازاد تجاری چابهار است این ضرفیت وسیع وگسترده در اندازه  تخصص وتوان مدیریتی وی میباشد؟اصلاچه کسی از اقای ترکان میپرسد که بی انصاف حداقل یه ادم از تجار بازار تهران را میگذاشتی؟؟ ( تو خود بخوان. )البته ازجناب ترکان که روزگاری در راس ورزش کشتی بوده ورسم فتوت وگذشت را میداند طلب عف میکنیم تااین قلم را به حرمت اشگهای که از سر ناتوانی برای فقر بیکاری،اعتیادوفحشا ریخته ومیریزد برای این گزافه گویئ ببخشد.

خب بر میگردیم به درون خودمان تاباز کنیم باند زخم دیگری را تاچرکین نشده؟؟

_رندهمراه این نوشتار   میگفت فرض بر اینکه آقای فلانی امضاء تمام نمایندگان را گرفت و وزیر کشور هم با ملاحظاتی زیر آنرا امضاء کرد. من مانده ام مگر او نمیخواهد با این استاندار کار کند؟ مگر نباید بین آنها یک هماهنگی و سنخیتی باشد؟ او چگونه میخواهد این حکم را به دست استانداری بدهد که شاید او را ندیده (این هم از معجزات بروکراسی ماست.) به جناب رند عرض کردم روزگار شما در سیستم اداری حکایت حلاج و فرو   شدن در خاک است؟ این قانون نا نوشته در این استان و شاید بسیار جاهای دیگر باشد؟ جناب رند با صاف کردن سینه که انبار روزی سه پاکت سیگار است اظهار فضل فرمودند که میدانم آقا لطفا درس ندهید!! و ادامه داد: آخه بابا بعضی ها چقدر رو دارند؟!؟! خدا را شکر که این ها از آن دارو دسته نیستند که میفرمودند احساس تکلیف کردیم برای   خدمت به مردم !!! استاندار هرچقدر هم آدم نجیبی باشد و صاحب صبر و سازگاری ولی در چشمان و نگاه او به این مدیر یا معاون تحمیل شده که مفت سوار اسب مراد شده است نمی بیند این بنده خدا با چشمانش به او چه میگوید؟ گفتم شما میدانید جناب رند چه میگوید؟ خنده ای به تمسخر کرد و گفت: خر که نیستم (ببخشید) من از همین الان در چشم و چهره ی استاندار فرضی برای روز فرضی میخوانم که میگوید: بابا مارو با چه رویی دور زدی؟؟؟ مگر من ملای مکتب هستم که در اینجا به شما الف ب ی یاد بدهم و مردم هم رعیت که ناچار از پرداخت هزینه باشند؟؟؟ وفرداکه تازه مردم از زیراوار ازمون خطایت بیرون امدند ومن درفکر ساختن سایه بانی برایشان  .مثلا یکی نوبخت نامی از راه میرسدکه این میز کهنه شده حیف است من   سفارش میز بهتری داده ام!!!!!!


اینکه مردم چه فکر میکنند؟ از چه درجه اهمیتی در دولت ها اعتبار دارند؟ آیا اینها از مطالبات بازمانده از قانون اساسی میباشد؟

البته این انتظار درست و معقولی نیست اما شاید بشود پرسید از دولتی که واژه ی عدالت را سر لوحه کار خویش قرار داد و هنوز شعارش را میدهد (آیا لازم نیست در این روزهایی که مخالفانش از هر ابزار معقول و برای عقب راندنش فرو گذار نیستند یکبار دیگر دولت و ملت را باز تعریف کند؟؟) عدالت و کلیدی که نماد باز شدن درب های بسته بود و قرار شد شاه کلید وار فقر و فلاکت و فساد را بزند و برود جلو!! حال رئیس دولت چرا نمیگوید چه شده است و این کلید کجاست؟ جناب با نام ترمیم کابینه ظاهرا در ماه های پایانی دور اول با صرف نظر از تجزیه تحلیل استعفا و برکناری وزرای مورد بحث افراد دیگری را قرار است در مجلس به بوته ارزیابی بگذارد. تصور نگارنده به این است کاش رئیس دولت این بدعت و تابوی بدخیم را می شکست و قبل از معرفی کاندیداها به مجلس چه عیبی داشت که با ارائه روزومه 35 سال قبل این افراد در رسانه ها مردم را در جریان بگذارد که قطعا به نظر سنجی می انجامید، {یادمان باشد که اینها همه فرض است ودر ثانی رند خاکستر نشین بر کاشکول درویشی دیده بود که مینویسد نظر سنجی وپاک میکند ودوباره مینویسد ای دیوانه ارزو بر پیران که عیب نیست؟؟} وبلاخره  این 2 حسن را داشت ،اول اینکه مردم در سطح کشور باور میکردند کلید کار خودش را کرد! و از ورودشان به میدان بسته ت جلوگیری نمیکنند!! و اما اهمیت بعدی، مگر نه اینست که نمایندگان مجلس از برکت کاکل سر همین مردم آنجا نشسته اند؟؟ چگونه میخواستند با کاندیداهایی که فرضا مورد تایید مردم قرار گرفته برخوردی جناحی داشته باشند؟اما نه! از این فرض محال میشود نتیجه گرفت حد اقل این دولت با تابو شکنی میراثی گران را برای کشور و دولت های بعد بجا میگذاشت ، از این قرار است که معیار ها و استدلال های تخصصی و فنی و ی فرهنگی مهره های دولت را با مردم در میان گزارده شده و این باور ایجاد میشود که آنها هم سهمی در انتصابات دولت مرکزی دارند. و بر همین اساس  میدانند قسمتی از سرنوشتشان به دست چه کسانی باید رقم بخورد؟!؟! با پوزش از این سخنان امید به اینکه کسی را رنجیده خاطر نکنیم که اینها رویا های رند خاکستر نشین ما بود.

 در بالا دست این است!! در پایین دست چه میگذرد؟؟

بسیاری از کاربران ما مینویسند  اگر ( استاندار هاشمی طبق آنچه تصور ماست در بین استانداران بعد از اصلاحات از حس تشخیص بهتری در دیدن قله ی هدف برخوردار است و بر خلاف استاندار آزاد که گنجشک را با کلاش میزد!! این آقا نشان داده در دیدن نوک قله هم مهارت خاصی دارد!! اما وقتی نوک قله را زد قطعا ریزش به وجود می آید و مشکل اینجاست کسی که با مهارت نوک قله را میزند دیگر نمیتواند برود ریزش ها را هم جمع کند!! گفتی مشکل و این یک واقعیت است که در دامنه ی مدیریت استاندار هاشمی با افرادی جسور، توانا، زبر دست و چالاک روبرو نیستیم ،    ا لبته انها در چار  چوب ساعت اداری وظیفه خودشان راانجام میدهند ونمی  شود از انها خواست به اب اتش بزنند!!!  چراکه انچه مورد نظر برای رها شدن استان از بند اسارت قوم گرایئ وصرف افعال ملی وباورهای جمعی میباشد مستم یارانی ازخود گذشته وبا   جسارت در اطراف استاندار میباشد که انگیزه  جمع کردن ریزش ها را داشته وازدادن هزینه احتمالی وحشتی بخود راه ندهند  !!) مبتنی برانچه امد   یکی در ایمیلی نوشته است: اگر استاندار ما اجازه ندهد داستان شهردار زاهدان تکرار شودکه از نسیم لطف اعظای شورای شهر زاهدان کسی نفهمید چرا امد و چرا اینگونه سراسیمه رفت؟؟در هر صورت آقای هاشمی میتواند برای بازگشت آرای قهر کرده از دولت در این استان سرکار خانم دکتر اربابی که بانویی فرهیخته و عضو تشکل 10 نفره ی احداث ستاد انتخابات آقای بوده اند قبل از تسویه حساب کارنامه عملکردشان به طور مستدل با مطبوعات و رسانه های جمعی خطاب به مردم در میان گذاشته نشود! از این استان نرود،اولین دستاورد این جریان در این جنب و جوشی که هر طنابنده ای با هر تحصیلاتی هوس نشستن بر کرسی خالی معاونت نیروی انسانی را دارد خواهد دانست که اگر قرار است او هم کارنامه پایان دوره مدیریت بدهد این ممکن نخواهد بود مگر احراز این پست بر اساس   یک رزومه باشد. در پایان اظهار امیدواری میشود که اگر دلنوشته های ما به دولت نرسد معاونت های ارشد استاندار هاشمی که اصولا یاران جلسات تصمیم گیری با وی هستند این پیشنهاد هم برای منافع مردم و صد البته دولت محترم در دو سو مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

سوژه ها: م . ف . جلاوطن
نویسنده: جمشیر جم

آیا این آه ناله مرغهای زبان بسته است یا نفرین بغض شکسته های مالباخته عنقریب باید شاهد قربانی های ی مرغ سفید بود!!!

اولین نگاه:
بعد از بچاپ رسیدن سرنوشت مغموم مرغ های سفید در زاهدان و ظلمی که بر صاحبان این کالای شاهانه سفره فقرا رفته است بر خلاف تصور بسیاری که متاسفانه مردم استان را به دلایل واهی نا امید از نظام حاکم، دولت و آنها را بی تفاوت نسبت به سرنوشت عمومی میدانند و در این فرایند فقط حضور مردم را در صحنه رقابت های قومی،مذهبی و حمایت از لیدر های این دو طیف که راهی مجلس شده و یا با رانت و احتمالا لیاقت و تخصص به استوانه قدرت ی در استان راه پیدا کرده اند میدانند واقعیت این است که مردم استان با وجود مسائل بغرنج اقتصادی و لاینحل ماندن بیکاری، سیر سعودی خشونت ها، غیر حرفه ای بودن اکثر بزه کاری ها و. و. ودر حجوم گسترده وغیرقابل تصور به سایت باورهای جم به شهادت آمار   لحظه ای سایت که در سمت چپ  صفحه نخست مقابل دیدگان شما قرار دارد تا نظری به امار تاریخ های 23-24-25 مهرماه داشته باشید واین پیامی برای مسئولین استان خواهد بود تا متوجه شوند چرا کام این مردم تشنه نقد است ؟لذا نگارنده معتقد است هرجقدر فضای نقد وتجزیه تحلیل  مسئولین امنیت پیداکند  . ضریب ارامش وامنیت در استان بالا میرود .درهمین راستا  اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی که جدا از صفوف مردم نیستند با ارسال نامه های مفصل همراه با مدارک بانکی مورد تردید  و نگارش شرح های مختلف اما با ادبیات مودبانه و با واژگانی سرشار از مهربانی و امید به آینده کشور و توقعات بی تکلف و انتظار پاکسازی ادارات از عوامل نایاب و منحرف اقتصادی و ی مظلومانه مطالبه حقوق خود را در مباحثی همچون عدل،انصاف،رفع تبعیض ممانعت از ترویج قومیت گرائی  با چاشنی مذهب، قانونمند شدن آزادی مطبوعات به عنوان اساسی ترین ابزار مبارزه با فساد، و . شده بودند.

در این میان به یک پیام ویک نظرتوجه شمارا حلب میکنم البته  ضمن پوزش و سپاس از بقیه هم وطنان نجیب و مودب استان که این سایت را مخاطب خویش قرار داده اند. عزیزی که خود را مدرس دانشگاه و از بلوچ های سیستان نامیده نوشته است: {.اگر قانون از کجا آوردی زمان اصلاح قانون اساسی مشروطه و تدوین قانون اساسی اسلامی حذف نمیگردید،اگر ما هم از ابتدای انقلاب همانند کشور های هند-کره-ژاپن سعی در تربیت نیروی ی و تخصصی داشتیم هرگز تقوا و حیای اسلامی به بازی گرفته نمیشد و هر روز شاهد چپاول-غارت و ی گروه های مختلف تحت عنوان بانک و موسسه اعتباری و غیره از سرمایه و حقوق شخصی مردم نبودیم  بلکه شاهدخودکشی منحرف شدگان ازقانون بودیم}شهروندی دیگر که خود را جوانی تحصیل کرده بیکار و راننده تاکسی معرفی کرده در گفتاری بسیار منطقی و سنجیده آورده است:()وقتی صحبت از غارتهای مختلف در طی سال های متوالی تا به امروز میکنیم و یا در اخبار جعبه جادویی و عمدتا فضای مجازی شاهد ی های مکرر و بی سابقه در دنیا به نام سیستم های مالی و بانک خصوصی از مردم شهرهای بزرگ هستیم چرا بعضی از مسولین مردم این استان را تافته جدا بافته نسبت به دیگر مردم کشور میدانند؟ چرا فکر میکنند از آنچه بقیه ملت با خبر میشوند مردم ما یا درک آن را ندارند یا متهم به خواب آلوذگی میشوند؟ و حتی اگر مسولینی نمیخواهند ببینند و بشنوند آنچه را میگویم به خودشان مربوط است تا مردم ما هم همانند دیگر هموطنان در این فضای مجازی بلازده شاهد تظاهرات و اعتراض های متفاوت در سراسر کشور هستند و آنها مردم روستایی از شهرستان نطنز را قطعا دیده اند!! آقایان مسولین دست بالای استان چرا وسعت دید ی افرادی در زیر مجموعه شما اندیشه شان عرضی حرکت میکنند؟ (آقای استاندار فرزند پرخاشگر جناب فرماندار برگزیده شما را در روز عید فطر بسیاری دیده اند کافی است که امروز یک استان از آن سخن به میان آورد؟ آقای استاندار من یک بلوچ هستم آری از همان جنس و ژنی که در سفرهای بازدیدی شما و دیگر همکارانتان وزن خون دلشان را با تکرار تعظیم و احترام می خواهند اعلام کنند!! این یک فرهنگ است مجیزه گویی نیست. سرشان را بدون سخن با لبخندی تلخ مدام بالا و پایین میکنند به خیال اینکه وقتی شما رئیس استان هستید پس روانشناس و روانکاو هم هستید وقتی رابط بین آنها و مرکز نشینان هستید فکر میکنید چه میخواهند بگویند جز اینکه یک بار هم آقای استاندار بیایید چون ما زندگی کنید تا عمق جفایی را که در عین ناجوانمردی تحمل کرده اند ببینید!! چه میتوان کرد؟؟ این ادب مردم زابلی و بلوچ است که میخو اهند فلان مسول دردشان را در چشمان سرخ و زرد غبارگرفته شان ببیند؟ آیا اینکه یک بار فرمودید سن اعتیاد در استان به 3 سال رسید این یعنی چه؟ یعنی درد مردم را فهمیده اید)بله اگر درد مردم اینگونه درک و مداوای ان با نسخه فرماندار وشهردار گریزپاپیچیده نشود چرا سن اعتیاد به سه سال نرسد؟وقتی اقای خانجانی قدرت نابوکردن کرمهای خاکی راکه سود چندتامرغ مانع از مزگ انها میشود دارد ؟وقتی شهردار حسینی به گروهی زیاده طلب فرصت کندن گور مشتی بیکس کار در زیر دهها کشتارگاه درکوجه پس کوچه های شهررامیدهداگر سن اعتیاد به سه سال نرسد واقعا جای تعجب ا ست؟در استانی که در حصار دیوار است وبالطف شیاطین از مسیر های نامرئی مواد مخدر وارد میشودباید فرماندار شما از اینکه نمی تواند شغل تولید کند !!کار به جوانان عصبی /اشفته/وخشن شیراباد که نمی تواند اموزش  دهد ؟؟پس همان بهتر که انها برود کیفزنی/یقه گیری وو اقا ی شهردار هم  برود سفره کسانی را بزرگ کند برای روز مباداانهم که  سررسید!!!!!ومتقابلا فرماندار هم درفکر کارمندانش باشد ومرغ زنده دانه ای 5000هزارتومان به انها بدهد که دعایش کنند چون کسی اگر قراراست از نفرین ادمهای گرسنه وپا بترسد که روزگار ما چنین نبود !اقای استاندار؟

ادامه مطلب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

درب اتوماتيک مثلثي کتابدارانه و دانش شناسانه بیندیشیم... دانلود فایل های کمیاب السَّلامُ عَلَیْكَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ دانلود تم پاورپوینت و قالب پاورپوینت غذاهای ایرانی و خارجی نـــیــان ايران نايس تخفیف دونی noloasayesh